تحقیق در مورد اقتصاد کلان

گروه فایل کاربردی

توضیحات :

اقتصاد کلان


مقدمه
از سالیان بسیار دور، با افزایش سطح دانش و فهم بشر، كیفیت و وضعیت زندگی او همواره در حال بهبود و ارتقاء بوده است. بعد از انقلاب فرهنگی- اجتماعی اروپا (رنسانس) و انقلاب صنعتی، موج پیشرفت‌های شتابان كشورهای غربی آغاز شد. تنها كشور آسیایی كه تا حدی با جریان رشد قرن‌های 19 و اوایل قرن 20 میلادی غرب همراه شد كشور ژاپن بود. پس از رنسانس كه انقلابی فكری در اروپا رخ داد، توان فراوان این ملل، شكوفا و متجلی شد، اما متأسفانه در همین دوران، كشورهای شرقی روند روبه رشدی را تجربه نكرده و گاهی نیز سیری نزولی را طی كردند. البته گاهی نیز حركت‌های مقطعی و موردی در این كشورها انجام شد، اما از آنجا كه با كلیت جامعه و فرهنگ عمومی تناسب كافی نداشت و از آن حمایت نشد، بسرعت از بین رفت. محمدتقی‌خان امیركبیر در ایران، نمونه‌ای از این موارد است.
مباحث توسعه اقتصادی از قرن 17 و 18 میلادی در كشورهای اروپایی مطرح شد. فشار صنعتی شدن و رشد فناوری در این كشورها همراه با تصاحب بازار كشورهای ضعیف مستعمراتی باعث شد تا در زمانی كوتاه، شكاف بین 2 قطب پیشرفته و عقب‌مانده عمیق شده و 2 طیف از كشورها در جهان شكل گیرند: 1. كشورهای پیشرفته (یا توسعه یافته) 2. كشورهای عقب‌مانده (یا توسعه نیافته).
با خاموش شدن آتش جنگ جهانی دوم و شكل‌گیری نظمی عمومی در جهان (در كنار به استقلال رسیدن بسیاری از كشورهای مستعمره‌ای)، این شكاف به خوبی نمایان شد و ملل مختلف جهان را با این سؤال اساسی مواجه كرد كه «چرا بعضی از مردم جهان در فقر و گرسنگی مطلق به سر می‌برند و بعضی در رفاه كامل؟». از همین دوران اندیشه‌ها و نظریه‌های توسعه در جهان شكل گرفت. بنابراین نظریات «توسعه» بعد از نظریات «توسعه اقتصادی» متولد شدند.
در این دوران، بسیاری از مردم و اندیشمندان در كشورهای پیشرفته و كشورهای جهان سوم، تقصیر را به گردن كشورهای قدرتمند و استعمارگر انداختند. بعضی نیز مدرن شدن (حاكم نشدن تفكر مدرنیته بر تمامی اركان زندگی جوامع سنتی) را علت اصلی می‌دانستند و «مدرن شدن به سبك غرب» را تنها راهكار می‌دانستند. بعضی دیگر وجود حكومت‌های فاسد و دیكتاتوری در كشورهای توسعه نیافته و ضعف‌های فرهنگی و اجتماعی این ملل را علت اصلی، معرفی می‌كردند. عده‌ای نیز «دین» یا حتی «ثروت‌های ملی» را علت رخوت و عدم حركت مثبت این ملل، تلقی كردند.
به هر تقدیر این كه كدام علت اصلی و یا اولیه بوده است و یا اینكه در هر نقطه از جهان، كدامین علت حاكم بوده است از حوصله این بحث خارج است. آنچه برای ما اهمیت دارد درك مفهوم توسعه، شناخت مكاتب و اندیشه‌های مختلف و ارتباط آنها با مقوله توسعه اقتصادی و توسعه روستایی است. اطلاع از این اندیشه‌های جهانی ما را در انتخاب یا خلق رویكرد مناسب برای كشور خودمان یاری خواهد كرد
اقتصاد کلان
دانش اقتصاد دو شاخه اصلی دارد. اقتصاد خرد و اقتصاد کلان. اقتصاد کلان به بررسی رفتار عمومی بنگاهها و کل نظام اقتصادی می پردازد. موضوع اقتصاد کلان رویه دولتها و روابط اقتصادی ملتهاست.
آشنایی با تحلیل اقتصاد كلان
هنگامی كه قیمت یك CD بالا می رود این امر بر شما تأثیر _میگذارد خصوصااگر برای خرید مجموعه ای از نرمافزارها پول پسانداز كرده باشید.اما علت رشد قیمت چیست؟ آیا تقاضا بیشتر از عرضه بوده است؟ آیا بالارفتن قیمت مواد اولیه تولید CD علت آن بوده است؟ یا جنگی در كشوری دیگر بر قیمت تأثیر گذاشته است؟ برای پاسخگویی به این پرسش ها باید به سراغ اقتصاد كلان برویم.
اقتصاد كلان چیست؟
علم اقتصاد كلان، مطالعه رفتار كل اقتصاد است. اما اقتصاد خرد بر افراد و نحوه تصمیم گیری های اقتصادی آن ها تكیه می كند. لازم به ذكر نیست كه اقتصاد كلان بسیار پیچیده است و عوامل متعددی بر آن تاثیر می گذارد. این عوامل توسط _شاخص های مختلف اقتصادی كه میزان سلامت كل اقتصاد را به ما نشان می دهند، تحلیل می شوند.
متخصصان اقتصاد كلان تلاش می كنند شرایط اقتصادی را پیش بینی كنند تا به مصرف كنندگان شركت ها و دولت ها كمك كنند بهتر تصمیم بگیرند.
مصرف كنندگان مایلند بدانند خرید كالا و خدمات در بازار چه میزان هزینه دارد، با چه سهولت می توان شغل پیدا كرد یا هزینه استقراض چقدر است
شركت ها برای فهمیدن این كه آیا افزایش تولید مورد استقبال بازار قرار خواهد گرفت یا نه یعنی آیا مصرف كنندگان پول كافی برای خرید محصولات دارند یا كالاها در فروشگاه ها خاك خواهند خورد، از تحلیل های اقتصاد كلان استفاده می كنند.
دولت ها هنگام بودجه بندی هزینه ها، تعیین مالیات، تصمیم گیری درباره نرخ های سود و تصمیم گیری درباره سیاست های اقتصادی از شاخص های اقتصاد كلان استفاده می كنند.
تحلیل اقتصاد كلان عمومابر سه چیز تمركز می كند: تولید ملی ( (National Output بیكاری و تورم.
تولید ناخالص داخلی GDP( )، Output( )
بازده Out put( )كه مهم ترین مفهوم اقتصاد كلان است به معنای كل كالاها و خدماتی است كه بازده یك كشور تولید می كند و اصطلاحابه آن تولید ناخالص داخلی می گویند. این رقم به راحتی نشان دهنده وضعیت كلی یك اقتصاد در زمانی مشخص است.
در اقتصاد كلان هنگامی كه بحث تولید ناخالص داخلی مطرح میشود، تولید ناخالص داخلی واقعی مدنظر قرار میگیرد كه تورم را نیز در نظر می گیرد. اما تولید ناخالص داخلی اسمی صرفاتغییرات در قیمت ها را نشان میدهد. رقم تولید ناخالص داخلی اسمی اگر تورم افزایش یابد، بالا می رود. بنابراین لزومانمی تواند نشان دهنده بازده بالاتر باشد بلكه صرفااز افزایش قیمت ها خبر می دهد.
تنها نقطه ضعف GDP این است كه چون اطلاعات پس از یك دوره زمانی خاص باید جمع آوری شود، تولید ناخالص داخلی اكنون باید تخمینی باشد. با این حال این شاخص در تحلیل اقتصاد كلان یك معیار بسیار مهم است. هنگامی كه مجموعه ای از ارقام طی دوره های زمانی مختلف جمع آوری شد می توان آن ها را با هم مقایسه كرد و اقتصاددان ها و سرمایه گذارها می توانند برای درك معنای دوره های تجاری كه بین دوره های ركود و رونق اقتصاد رخ می دهد از آن استفاده كنند.
با این دیدگاه ما می توانیم به دلایل وقوع دور ه های تجاری كه ممكن است سیاست های اقتصادی دولت، تغییر رفتار مصرف كنندگان یا پدیده های بین المللی باشد، پی ببریم. بدون تردید این ارقام را می توان با ارقام مشابه در دیگر اقتصادها مقایسه كرد و از این طریق می توان فهمید كدام كشورهای خارجی از لحاظ اقتصادی قوی و كدام ضعیف هستند. سپس تحلیل گران می توانند از این اطلاعات برای پیش بینی وضعیت آتی اقتصاد استفاده كنند. اما لازم به ذكر است كه آنچه باعث تغییر رفتار مصرف كنندگان و در نهایت اقتصاد می شود را هرگز نمی توان به طور كامل پیش بینی كرد.
بیكاری
نرخ بیكاری به متخصصان اقتصاد كلان می گوید، چه میزان از افراد در كل نیروی كار قادر نیستند شغل پیدا كنند. این متخصصان معتقدند هنگامی كه تولید ناخالص داخلی اقتصاد رشد می كند، نرخ بیكاری پایین می آید. این بدان دلیل است كه رشد نرخ تولید ناخالص داخلی واقعی به ما می گوید بازده و تولید بالاتر رفته و و در نتیجه به تعداد بیشتری از افراد در سن كار برای تأمین نیاز تولید بیشتر، احتیاج است.
تورم
سومین عامل مهم مورد توجه متخصصان اقتصاد كلان، نرخ تورم است كه نرخ رشد قیمت هاست. تورم عمدتااز دو راه اندازه گیری می شود. شاخص بهای كالاهای مصرفی ( CPI ) و تعدیل كننده GDP ( GDP deflator . ) شاخص بهای كالاهای مصرفی، قیمت كنونی سبدی منتخب از كالاها و خدمات را كه دایمابروز می شود، در اختیار قرار می دهد. تعدیل كننده GDP نسبت GDP اسمی به GDP واقعی است.
اگر GDP اسمی بزرگ تر از GDP واقعی باشد می توانیم فرض كنیم كه قیمت های كالاها و خدمات در حال رشد بوده است. هم CPI و هم تعدیل كننده GDP معمولادر یك جهت حركت می كنند و كمتر از یك درصد با هم تفاوت دارند.
تقاضا و درآمد قابل تصرف
نهایتاآنچه تولید را تعیین می كند تقاضاست. تقاضا نیز از سوی مصرف كنندگان دولت حاصل می شود. البته تقاضا به تنهایی مشخص نمی كند چه مقدار تولید وجود داشته است. آنچه مصرف كنندگان تقاضا می كنند لزوماآن چیزی نیست كه آن ها توان خرید آن را دارند بنابراین برای تعیین تقاضا، درآمد قابل تصرف مصرف كنندگان نیز باید اندازه گیری شود. این مقدار پولی است كه پس از پرداخت مالیات برای خرج كردن و یا سرمایه گذاری باقی می ماند.
برای محاسبه درآمد قابل تصرف، دستمزد كارگران نیز باید اندازه گیری شود.
دستمزد تابعی از دو مؤلفه اصلی است: حداقل حقوق كه كاركنان برای آن كار می كنند و میزان پولی كه كارفرما مایل است برای حفظ كارگر بپردازد. با توجه به رابطه تنگاتنگ عرضه و تقاضا، در دوران بیكاری شدید، دستمزدها پایین می آید و برعكس هنگام كاهش نرخ بیكاری، دستمزدها بالا خواهد رفت.
تقاضا ذاتاعرضه (سطح تولید) را تعیین كرده و نوعی تعادل ایجاد می كند. اما برای تحرك عرضه و تقاضا به پول نیاز است و بانك های مركزی كل پولی را كه در یك اقتصاد در گردش است چاپ می كنند. مجموع تمام تقاضاها مشخص كننده میزان پولی است كه در اقتصاد به آن نیاز است. برای تعیین میزان مناسب عرضه پول، اقتصاددا ن ها به GDP اسمی توجه می كنند كه كل مبادلات را مشخص می سازد.

کلمات کلیدی : اقتصاد ;اقتصاد کلان;مقاله;پژوهش;تحقیق;پروژه;دانلود مقاله;دانلود پژوهش;دانلود تحقیق;دانلود پروژه;مقاله اقتصاد کلان;پژوهش اقتصاد کلان;تحقیق اقتصاد کلان;پروژه اقتصاد کلان;دانلود مقاله اقتصاد کلان;دانلود پژوهش اقتصاد کلان;دانلود تحقیق اقتصاد کلان;دانلود پروژه اقتصاد کلان

تحقیق در مورد اقتصاد کلان

محصولات مشابه با "تحقیق در مورد اقتصاد کلان"


محصولات گروه