ادبیات نظری اعتیاد به مواد مخدر

گروه فایل کاربردی

توضیحات :

ادبیات نظری اعتیاد به مواد مخدر در 47 صفحه در قالب ورد قابل ویرایش.

بخشی از متن :

اعتیاد :

اعتیاد یک بیماری اصلی ، پیش رونده و كشنده است.این عارضه ، نوعی ارتباط تسکین دهنده با یک ماده روان گردان یا تأثیر گذار بر ذهن و یا رفتاری که ما را در برابر میل بیش از حد، ناتوان می‌کند می‌باشد. اعتیاد به عنوان حالتی که در آن بدن انسان برای انجام فعالیت های عادی خود به یک ماده یا یک رفتار خاص وابسته می شود، تعریف شده است. زمانی که ماده مورد نیاز در اختیار بدن قرار نمی گیرد یا انجام رفتاری که شخص معتاد بدان وابسته شده است امکان پذیر نمی باشد، نتیجه کار بروز علائم خماری یا محرومیت است. اعتیاد را می توان اجبار به انجام کاری تعریف کرد که فرد از پی آمدهای زیانبار آن آگاه است. حتی والدین ، همسر و دیگر نزدیکان فرد معتاد به راحتی این واقعیت را كه اعتیاد نوعی بیماری است نمی پذیرند. علت این امر آن است كه این افراد نیز از لحاظ احساسی در فرایند بیماری فرد معتاد درگیر هستند(دانش و همکاران،1393).

با آنکه از واژه "اعتیاد" اغلب در اشاره به وابستگی به مواد مخدر یا مشروبات الکلی استفاده شده و تحت عنوان اعتیاد به مواد نیز از آن یاد می شود ، این احتمال نیز وجود دارد که انسان به فعالیت های دیگری چون قمار، پرخوری، روابط جنسی، تماشای تصاویر مستهجن یا حتی خریدهای بی مورد و بیش از اندازه معتاد شود. این گونه اعتیاد ها تحت عنوان اعتیاد های رفتار یا فرایندی نام برده می‌شوند.

بنا به تعریفی که انجمن آمریکایی درمان اعتیاد از واژه اعتیاد ارائه داده است : اعتیاد یک بیماری اصلی و مزمن می باشد که در مدارهای پاداش، انگیزه و حافظه و دیگر اجزای مربوطه مغز اختلال ایجاد می‌نماید. این اختلال ها به ایجاد ویژگی های جسمی ، روانی، اجتماعی و روحی در انسان منجر می‌شود. بروز چنین حالت هایی در انسان سبب می شود که وی برای دست یابی به پاداش (لذت) یا تسکین به مصرف یک ماده مخدر یا انجام رفتاری مخرب و ویرانگر روی آورد. علائم بارز اعتیاد، مختل شدن کنترل رفتار، میل شدید به مصرف و ناتوانی در پاک ماندن مداوم و کاهش قدرت شناخت مشکلات جدی رفتاری و مناسبات و ارتباط با دیگران است. اعتیاد نیز همانند دیگر بیماری های مزمن ممکن است چرخه های لغزش و قطع مصرف را شامل شود. اگر اعتیاد درمان یا با فعالیت های بهبودی همراه نشود ،حالت پیش روندۀ آن ممکن است باعث معلولیت مغزی و یا حتی مرگ شود(دانش و همکاران،1393).


بیماری روانی:

اعتیاد از جمله بیماری هایی است که بیش از هر چیز به مغز انسان آسیب رسانده و سیستم ارتباطی آن را مختل می سازد. در این فصل، خواننده متوجه خواهد شد که چگونگی افکار و اندیشه های یک فرد معتاد پس از پیشرفت بیماری اعتیاد از حالت عادی خارج شده و فرد معتاد دیگر قدرت و کنترلی روی اعتیاد خود ندارد.

-بیماری جسمی:

در این قسمت، چگونگی خارج شدن ساختار و فعالیت مغز فرد معتاد از حالت عادی در پی پیشرفت بیماری اعتیاد تشریح شده است. سپس نشانه های وابستگی جسمی و تحمل یا تولرانس که نشانه غیرعادی بودن فعالیت جسم فرد معتاد است ،تشریح و یاد آوری می شود که فرد معتاد از توانایی لازم برای قطع مصرف و ترک اعتیاد خود برخوردار نیست(قدرتی و همکاران، 1392).

-
ماهیت اعتیاد:

در این قسمت ویژگی های مختلف بیماری اعتیاد برای کمک به خواننده جهت پی بردن به ماهیت پیچیده اعتیاد بیان شده است. همچنین درك می كنیم كه بهبود یافتن و رهایی از چنگ این بیماری، جنبه های متفاوتی از زندگی یک فرد معتاد را مورد توجه قرار می دهد.


-
معتادان مزمن:

هرکسی که مواد مصرف می کند معتاد محسوب نمی شود .کسانی که مواد مصرف می کنند به سه دسته تقسیم می شوند ؛اما درمیان آنها تنهامعتادان مزمن هستند که به بیماری اعتیاد مبتلا می شوند.

- چرخه اعتیاد:

بیماری اعتیاد داری یک چرخه یا دور باطل است که مانع می شود تا فرد معتاد بتواند به تنهایی و اراده شخصی خود از این بیماری رهایی پیدا کند. در این قسمت، با بهره گیری از نمودارها این دور باطل و بی انتها تشریح شده است تا شما بتوانید به این نکته پی ببرید که فرد معتاد برای درمان بیماری و بهبود یافتن به کمک نیرویی جدای از وجود خود نیاز دارد.


-
دانش اعتیاد:

یافته های خیره کننده جدید علمی در باره مغز انسان ثابت می کند که اعتیاد نوعی بیماری مغزی است. تحقیقاتی که به یافته های جدید درباره مغز انسان انجامیده در کتابچه ای با عنوان " دانش شناخت اعتیاد-مواد مخدر، مغزها و رفتار" در سال ٢٠٠٧ میلادی از سوی مؤسسه ملی تحقیقات مصرف مواد مخدر که جزئی از وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا محسوب می شود چاپ شد. این مقاله چکیده ای از این کتابچه است که به شما کمک می کند تا بدانید اعتیاد به مواد مخدر یک نوع بیماری مغزی است.

انواع اعتیاد:

اعتیاد را می توان به دو نوع کلی تقسیم کرد: اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد رفتار

۱- اعتیاد به مواد همچون مواد مخدر یا الکل:

اعتیاد به مواد مخدر اغلب با عوارض و نشانه های خماری، در مواقعی که مصرف مواد بطور ناگهانی و یک باره قطع می شود همراه است. اعتیاد جسمی در عین حال با سازگار شدن بدن انسان با مواد مخدر یا همان تولرانس همراه است و همین امر سبب می شود که ما برای دست یابی به نشئگی قبلی میزان مصرف خود را دائماً افزایش دهیم . علائم رایج و متداول خماری عبارتند از: لرزش، اسهال و تهوع یا دل پیچه .سرعت وابسته شدن به انواع مواد به نوع ماده مصرفی ، دفعات و فواصل مصرف، شیوه های مصرف و ویژگی های ژنتیکی و روانی افراد بستگی دارد.

۲- اعتیاد های رفتار : مانند؛ پر خوری، روابط جنسی، اعتیاد به كار، هم وابستگی ،عشق و خود آزاری (قطع عضو)

اعتیادهای رفتاری یا فرایندی الگوهای رفتاری هستند که چرخه ای مشابه اعتیاد به مواد دارند .نخست این که ما از انجام یک رفتار احساس لذت می کنیم و سپس آن رفتار را به عنوان روشی برای بهتر نمودن تجارب زندگی خود انتخاب می کنیم و سرانجام از همان رفتار به عنوان ابزاری برای تحمل اضطراب و استرس ادامه می دهیم. فرایند تلاش برای لذت بردن از آن رفتار همواره شتاب بیشتری پیدا می کند و دفعات پرداختن به رفتار مورد نظر، بیشتر و بیشتر شده و این حالت آیین و مراسمی خاص به خود می گیرد تا این که سرانجام به بخش عمده ای از زندگی روزمره ما تبدیل می شود. پس از معتاد شدن به آن رفتار همواره وسوسه پیدا می کنیم تا آن رفتار را با وجود پی آمدهای زیانبارش تکرار کنیم.

این گونه اعتیادها جنبه واقعی دارند و در بسیاری از بخش های زندگی ما مشکلاتی به بار می آورند. چنین اعتیادهایی همانند اعتیاد به مواد به روابط ما با دیگران آسیب می رسانند و فردی که رفتار معتاد گونه دارد روابط خود با دیگران را قربانی رفتار اعتیاد آور خود نموده و سبب می شود تا اعتماد اعضای خانواده اش از وی سلب شود. ایشان همچنین در زندگی اعضای خانواده، بستگان و دوستانش مشکلات جدی ایجاد می نماید. شواهد فزاینده ای وجود دارند که نشان می دهند اعتیاد رفتاری نیز همانند اعتیاد به مواد، فعالیت عادی مغز را مختل می سازد؛ اما باید برای مشخص شدن تأثیر اعتیاد رفتاری بر فعالیت و عملکرد مغز تحقیقات بیشتری صورت گیرد.

تفاوت میان عادت و اعتیاد:

بسیاری از ما انسان ها به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی خاص عادت می کنیم اما از این بابت صدمه ای به ما وارد نمی شود؛ چون می توانیم هر زمان که اراده كنیم مصرف یک ماده اعتیاد آور یا پرداختن به یک فعالیت خاص را متوقف کنیم. آنچه اعتیاد را از عادت متمایز و متفاوت می سازد این است که ما ماده مورد نظر یا رفتار خاص را با وجود پی آمدهای منفی آن که کاملاً قابل پیش بینی و جدی هستند، همچنان ادامه می دهیم.

عادت با داشتن قدرت انتخاب همراه است. فردی که به مصرف یک ماده یا پرداختن به فعالیتی عادت کرده است، می تواند هر زمان که اراده کند از عادت خود دست بردارد.

اعتیاد با مشكلات روانی و جسمی همراه است. فرد معتاد اراده و قدرت كنترل را از دست داده است؛ چون مبتلا به بیماری اعتیاد بوده و با آگاهی از پی آمد های زیانبار مواد مخدر یا رفتاری که به آنها اعتیاد پیدا کرده است ،همچنان به مصرف این گونه مواد و تكرار رفتار زیانبار ادامه می دهد.

بیماری روانی:

تشریح اجزای تشكیل دهنده بیماری اعتیاد ،خصوصاًآن طورکه به مواد مخدر مربوط می شود و همچنین طرح این نكته كه چرا افراد معتاد با وجود تحمل پی آمدهای وخیم ومداوم مصرف مواد مخدر همچنان به مصرف آن ادامه می دهند ، می پردازیم . ذهن ما آن چنان تغییر یافته و دگرگون شده است كه قدرت انتخاب و كنترل را از دست داده ایم. با پیشرفت این بیماری شیوه تفكر و اندیشه ما ناهنجار و غیر عادی می شود(نقاش زاده ، 1386).

اعتیاد به عنوان یک بیماری شناخته شده است:

برای پی بردن به این نكته كه اعتیاد چگونه به عنوان یک نوع بیماری به اثبات رسیده است، ابتدا باید معنی واژه بیماری را به خوبی درك كنیم. بیماری سبب می شود تا یك اندام، دستگاه یا یكی ازاعضای بدن انسان از فعالیت بازماند یا فعالیت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتیاد به مواد مخدر، مصرف طولانی مدت این گونه مواد ، با برجا گذاشتن تأثیر منفی بر ساختار مغز، فعالیت عادی آنرا مختل ساخته و برای اینكه مغز فعالیت عادی خود را بازیابد ، به مواد مخدر وابسته می شود. با توجه به نوع ماده مخدر و شكل و شیوه مصرف آن، نتیجه حاصل از آن ممكن است شعف و سرخوشی ، تقویت بنیه جسمانی یا بهبود خواب باشد. مواد مخدر در مراحل اولیه مصرف می تواند چنین نتایجی به همراه داشته باشد؛ چون سیستم ارتباطات مغز را تحت تأثیر قرار می دهد. با این وجود، مصرف طولانی مواد مخدر به رشد بیماری اعتیاد انجامیده و ما را به معتادانی واقعی (برگشت ناپذیر) تبدیل می سازد؛ چون مغز به مصرف مكرر مواد مخدر عادت می كند و دیگر نمی تواند بدون مصرف این گونه مواد فعالیت عادی داشته باشد .با وجودی که شواهد زیادی برای موجود بودن فرایند مشابه ای در مدار ارتباطی مغز معتادان رفتاری وجود دارد ، برای اثبات این موضوع به تحقیقات بیشتری نیاز می باشد(نقاش زاده ، 1386).

اثرات مواد مخدر بر ساختار مغز:

مواد مخدر سیستم کناره ای مغز را که مسئول کنترل احساسات و تغیر می باشد، تغییر داده و منجر به افزایش احساس لذت می گردد.

مواد مخدر باعث تغیر حالت سطوح ساقه مغز می شود(این قسمت از مغز کارکرد غیر ارادی بدن را کنترل می کند.) مواد مخدر مسیر عبور پیغام های درد را از نخاع به سمت مغز مسدود نموده و از رسیدن پیام درد به مقصد جلوگیری می کند(توكلی و دهکردیان، 1392).

معتاد مزمن :

معتادان واقعی كسانی هستند كه با وجود تأثیرات زیانبار مواد مخدر، مصرف این گونه مواد را ادامه می دهند. از آنجا كه بیماری اعتیاد مدارهای لذت ، پاداش ، انگیزه و حافظه مغز را مختل می نماید ، فرد معتاد توانایی قطع مصرف مواد مخدر یا حتی مهار و كنترل این گونه مواد را از دست می دهد. به همین علت فرد معتاد برای تجربه دوباره لذت و نشئگی حاصل از اولین بار مصرف مواد مخدر ، به تكرار مصرف پرداخته و سرانجام صرفاً برای این كه احساس عادی بودن را در خود حفظ كند به مصرف مواد مخدر ادامه می دهد. البته همه كسانی كه مواد مخدر یا مشروبات الكلی مصرف می كنند به بیماری اعتیاد متبلا نمی شوند. اكثر كسانی كه به مصرف مواد مخدر یا مشروبات الكلی روی آورده اند، می توانند طبق اراده خود قطع مصرف کنند. این گونه افراد كسانی هستند كه هنوز قدرت اراده خود را از دست نداده اند. اینكه چرا شماری از افراد معتاد می شوند و عده ای دیگر با وجود مصرف طولانی مدت مقادیر قابل ملاحظه ای از مواد مخدر معتاد نمی شوند، هنوز معلوم و مشخص نیست. با این حال كسانی كه به درد اعتیاد مبتلا می شوند از خود عوارض و علائم مشابهی بروز می دهند كه ناتوانی در دست كشیدن ارادی از مصرف مواد مخدر، از جمله این عوارض است(عبدی، 1385).

کلمات کلیدی : ادبیات نظری اعتیاد به مواد مخدر

ادبیات نظری اعتیاد به مواد مخدر

محصولات مشابه با "ادبیات نظری اعتیاد به مواد مخدر"


محصولات گروه