بررسی عوامل موثر در ایجاد عفونت و عواقب آن
گروه فایل کاربردی
توضیحات :
عفونت
برای بیش از یكصد سال عفونت (یك ویروس یا باكتری) بعنوان مضنون اصلی در ایجاد ام اس مطرح بوده است. یك ویروس دیر- عمل، ویروسی كه میتواند برای سالها خود را در حلال كمون نگاه دارد تا زمانیكه ماشه بیماری كشیده شود پنهان میماند. چنین ویروسی میتواند در این بیماری نقش داشته باشد زیرا سه یافته مهم از این ایده پشتیبانی میكند:
1. اولین یافته مربوط به رابطه بین استعداد ابتلا به ام اس و محیط پیرامون است (بخصوص فاصله با خط استوا) در طول اولین پانزده سال عمر در معرض ویروس قرار گرفته سپس ویروس برای سالها بصورت پنهان باقی میماند. سایر بیماریهای حد مثل بیماری پاركینسون از چنین الگوی جغرافیایی مثل ام اس پیروی میكنند. انتقال به ناحیه كم خطر بنظر نمیرسد ریسك ابتلا به بیماری را كاهش دهد مگر اینكه این مهاجرت در زمان كودكی صورت گیرد 15 محلی كه شخص اولین سال عمر خود را در آن میگذراند بنظر میرسد تعیین كننده احتمالی تشخیص بیماری ام اس در آینده است.
سایر تئوریهای مربوط به عرض جغرافیایی و افزایش تعداد بیماران عبارتند از:
آب و هوا (رطوبت مربوطه هوای خنك و كاهش اشعه امواج فرابنفش)
محیط پیرامون (شامل رژیم غذایی و نحوه زندگی)
نظافت
مصونیت نژادی
بیشترین میزان شیوع بیماری ام اس در كشورهایی كه دیده میشود كه از لحاظ استانداردهای بهداشتی در مقام اول قرار دارند. كشورهای فقیرتر كه از نظر بهداشتی در رتبههای بسیار پایینتری قرار دارند دارای كمترین میزان شیوع بیماری ام اس هستند. این وضعیت از این تئوری كه قرار گرفتن در معرض این باكتری یا ویروس موجود است. بعنوان مثال سطوح غیرعادی آنتی بادیهای ویروسی كه همواره در بیماران ام اس پیدا شده است بماند ذرات ویروسی مختلف و دیگر نشانههای عفونت ویروسی. اگر چه ویروس بخصوصی در ارتباط با ام اس شناخته نشده است مطالعات انجام شده برای مدت بیش از 50 سال بیش از 10 نوع از آنتی بادیها را در مایع مغزی – نخاعی در بیماران ام اس نشان داده است.
بیشتر بیماران ام اس حداقل دارای یك نوع آنتی بادی ویروسی هستند (اگر بیشتر نباشد) توجه خاص روی سرخك، تبخال، لنفوم سلول T انسانی، و ویروسهای Epstein-Barr است. تصور دخیل بودن بیش از یك ویروس در كمك به ایجاد ام اس یا عامل اصلی ام است نیز بسیار قوی است.
تحقیقات گذشته همبستگی جالبی را بین افزایش شدید ویروس هاری (CDV) در ناحیهای كه جمعیت سگها بالا بود (اشخاص زیادی به نگهداری سگ می پرداختند) و افزایش موارد بیماری ام اس در 10 سال بعد پیدا كرند. این مورد، هم در آیسلند و هم در جزیرهای نزدیك انگلستان ثبت شده است.
محققان متفق القولند كه ام اس قابل انتقال نیست بعبارت دیگر مسری نیست بنابراین از یك فرد به فرد دیگر قابل سرایت نیست (مگر ژنتیكی). همسران بیماران ام اس ریسكی را متحمل نمیشوند و انتقال بیماری در كودكان به فرزندی قبول شده در خانوادهای كه مادر یا پدر ام اس داشته مشاهده نشده است.
محققان شواهدی از ویروس تبخال یافتند كه احتمال در ایجاد بیماری ام اس موثر است. تجمعی از این ویروسها در لبه پلاكها در كالبد شكافی مغز بیماران ام اس یافت شد در حالیكه در كالبد شكافی مغز افراد بدون ام اس چنین تجمعی از ویروس مشاهده نشده. این ویروس human herpesvirus-6 ویروس تبخال انسانی- 6 همان ویروسی است كه در كودكی باعث سرخك میشود. در یك تخمین 90 درصد امریكائیها مبتلا به این بیماری شدهاند كه عمدتا در كودكی افراد را مبتلا كرده و باعث تب خفیف میشود.
در تحقیق اخیر سلولهای فعال مبتلا كننده HHV-6 در بافت سیستم مركزی اعصاب 73 درصد بیماران ام اس وجود داشتهاند. 90 درصد بخشهای بافت كه با demyelination فعال مراجعه بودند دارای سلولهای مبتلا شده به HHV-6 بودند. در مقایسه با بافتهای غیر فعال بیماری تنها 13 درصد مبتلا به ویروس بودند. در بافت سیستم مركزی اعصاب از 28 فرد بدون بیماری ام اس تنها دو مورد مبتلا به HHV-6 بودند و هر دو به بیماری Leukoencephalitis HH-6 در آنها تشخیص داده شده بود(بیماری ماده سفید مغز).
همچنین در 54 درصد از 41 بیمار ام اس عفنونتهای HHV-6 فعال در نمونه آزمایش خون آنها مشاهده شد. اما در آزمایش خون كه از 61 فرد سالم بعمل آمد وجود این عفونت منتفی بود.
مقایسه بیماران ام اس با ع فونت HHV-6 و بیماران بدون این عفونت تفاوتی در دورههای بیماری مشاهده نشد. اگر چه آنهایی كه آزمایششان مثبت بود در مقابل بیمارانی كه آزمایش آنها منفی بود بسیار جوانتر بودند و برای مدت زمان كمتری دچار بیماری ام اس شده بودند. كه احتمال تغییر آسیب شناسی ام اس را در طول زمان تقویت میكند. با این وجود یك پیوند علی بین ام اس و HH-6 برقرار شده است.
پلاكها
زمانیكه میلین ملتهب شده و خون به ناحیه نفوذ میكند (خونی كه حامل كاكروفاژها و لنفوسیتهاست) برخی تغییرات مهم رخ میدهند.
T سلولهای مهار كننده كاهش مییابند. (سلولهایی كه پاسخ ایمنی را مهار میكنند)
Th-1 سلولهای افزایش مییابند (سلول هائیكه ابتدا پاسخ ایمنی را از طریق سیتوكینها بهتر میكنند)
T اینطور تصور میشود كه سلولهای كشنده و آنتی بادیها یمیلین را هدف قرار داده به میلین و آكسونها حمله میكنند به مانند اینكه آنها مواد خارجی هستند (در نتیجه این حمله ما دچار بیمار یا عفونت میشویم).
ماكروفاژها عمل تمیز كردن را بوسیله مصرف و هضم میلین صدمه دیده انجام میدهند.
اولیگوها سلولهایی كه میتوانند میلین جدید تولید كنند كم یا كلا ناپدید میشوند.
استروسایتها مقدار و اندازهاشان زیاد و بزرگ میشود كه تشكیل بافت ضخیم و متراكمی را با سلولهای دیگر در همان ناحیه میدهند. این فرایند منجر به ایجاد بافت قویی دور آكسونها می شود كه شبیه به زخم یا سوختگی است. این زخم به پلاك مشهور است این نواحی بافت ضخیم كه بوسیله آستروسایتها ایجاد شدهاند در آزمایشهای MRI بصورت لكههای سفید در مغز نشان داده میشوند.
تغییر در اندازه – تعداد و محل پلاكها تعیین كننده نوع و شدت علائم بیماری است همچنان كه نموداری دیداری برای پزشك برای اندازهگیری میزان پیشرفت بیماری است. پلاكها ممكن است یك آكسون یا چندین آكسون را در بر بگیرند. آنها در اندازههای متفاوت از سر یك سوزن تا یك اینچ طول اندازه دارند.
از آنجائیكه پلاكها انباشته یا تعدادشان افزایش مییابد كاركرد سیستم اعصاب مركزی به مرور بدتر میشود. جالب اینكه پلاكها گاهی اوقات بطور گستردهای در مغز و ستون فقرات پخش میشوند كه مشكل خاصی را بوجود نمیآورند دو كلمه multiple sclerosis نیز از همین جا اقتباس شده است در واقع ریشه در كشف پلاكها دارد . multiple یعنی متعدد و sclerosis یعنی زخم و جراحت.
بیاد داشته باشید كه تورم همیشه باعث ایجاد ضایعه در میلین و تشكیل پلاك نمیشود. برخی از آنها بدون ایجاد ضایعهای بطور كامل بهبود مییابند. چه عاملی به سلولها دستور میدهد تشكیل پلاك بدهند هنوز ناشناخته است. چه چیزی مانع تشكیل پلاك در سیر موارد میشود نیز هنوز یك راز است. سلولهای Th-2 ظاهر شده و از خود سیتوكینهای ضد تورم یا anti-inflammatory Cytokines را آزاد میكنند كه شاید یكی از دلایل توقف ضایعه و جراحت باشد.
نورم فقط در مراحل ابتدایی SPMS رخ میدهد و بعدا در ژنراسیون (رو به انحطاط گذاردن ) اولیه باعث تخریب میلین و آكسون میشود. در این زمان apoptosis رخ میدهد و سلولها بسادگی میمیرند. مورد اخیر در خصوص یكی از انواع ام اس پیشرفته صدق میكند.
علل احتمالی
علت هر بیماری در یك یا چند سطح از طبقات زیر قرار دارد
Toxic سمی
Vascular رگی آوندی (عروقی)
Metabolic مربوط به سوخت و ساز
Heredity وراثتی
Congential مادر زادی
Degenerative بیماریهایی كه بمور زمان ارگانهایی از بدون تخریب میشوند.
Psychogenic بیماریهای روانی عقلانی
Tumors بیماریهای تودهای
Trauma بیماریهای ضربهای
Infection عفونت
Allergy حساسیت شدید
بسیاری از طبقات فوق با بیماری ام اس نامربوط هستند و طبقاتی نیز به نظر میرد در ابتلا به بیماری ام اس نقش داشته باشند اما بیشتر تحقیقات از این نظریه پشتیبانی میكنند كه در ابتلا به ام اس عوامل مركب دخیل هستند تا یك عامل مجرد.
بیشترین احتمالات ابتلا به ام اس مربوط به بیماریهای
وراثتی (مورد استعداد ژنتیكی)
عفونت (بخصوص عمل آهسته ویروسها یا باكتری كه ممكن است برای سالها در حال كمون بمانند)
آلرژی (خود ایمنی وقتی كسی نسبت به بافتهای بدن خودش دچار حساسیت شود)
سایر عوامل محتمل عبارتند از:
رگی (مربوط به جریان گردش خون)
وراثت
اگر چه وراثت عامل بیماری ام اس نیست یعنی 50 درصد بیماران بچه هایشان ام اس نمیگیرند، ولی استعداد ژنتیكی ممكن است دخیل باشد. همانگونه كه قبلا اشاره شد داشتن ملیت خاص بیشتر از سایر عوامل میتواند دخیل باشد. به هر حال اگر كسی در خانوادهاش یك ام اس داشته باشد احتمال ابتلا به ام اس برای او بیشتر است. بعنوان مثال شانس یك آمریكایی برای ابتلا به ام اس یك به هزار است 0یك دهم یك درصد) وقتی عضوی از خانواده ام اس داشته باشد ریسك ابتلا به ام اس تا سه و چهار درصد برای سایر اعضا خانواده افزایش مییابد.
بطور فنی برای اینكه یك بیماری وراثتی تلقی بشود باید بیست و پنج درصد یا بیشتر برادر یا خواهران بیماران و 50 درصد یا بیشتر فرزندان او مبتلا به آن بیماری باشند. در حالی كه وراثتی بودن ام اس تایید نشده است تحقیقات نشان میدهند كه 5 درصد دارای نسبت نزدیك هستند. مطالعه روی دوقلوها نظریه استعداد ژنیتیك را تقویت میكند. شیوع بیماری ام اس در دوقلوهای برادر (غیر همسان) به میزان 5 درصد در مقایسه با دوقلوهای همسان به میزان 31 درصد. بعلاوه كشف جراحتهای ام اس بدون وجود علائم در دوقلوهای سالم همسان در بیش از نیمی از سایر ددوقلوهای تحت مطالعه.
محققان ژن پاسخ ایمنی را در كروموزوم 6 تشخیص دادهاند كه به HLA DR2 موسوم است. آنچه در اروپای شمالی معمول است اینكه بیشتر بیماران ام اس رابطه نزدیكی با ژن مربوطه دارند یافتن یك آنتی ژن معمولی بنام HLA در كلیه (تمام) بیماران ام اس و آنهاییكه بیشترین استعداد ابتلا به بیماری را دارند غیر محتمل است. تحقیقات بشدت روی عوامل ژنتیكی ام اس تاكید دارند.
علت شناسی- بیماری زایی و آسیب شناسی ام اس
احتمال دیگر مربوط به زخمهای دور آكسونهای دچار ضایعه شده در بیماران ام اس میشود. همانگونه كه قبلا اشاره شد مطالعات اینطور نشان میدهند كه سلولها ممكن است هنوز قادر به ترمیم میلین در این نواحی باشند . و محققین شاید بتوانند راهی برای فعال كردن این سلولها بیابند.
عایقبندی میلین در دو سیستم دیگر جدا از سیستم مركزی اعصاب یافت میشود سیستم اعصاب پیرامونی (PNS) كه اعصاب متصل كننده ستون فرات به دستها و پاها را شامل میشود و سیستم اعصاب خودكار (ANS) كه اعمال خود كار بدن مثل تنفس – تعرق- ضربان قلب . . . . را كنترل میكنند.
این سیستمها بنظر میرسد تحت تاثیر ام اس قرار نمیگیرند در واقع بیماران ام اس بسیار كمی علائم مربوط به اختلالات ANS را تجربه میكند. یك آزمایش در مرحله اول ساختار سلول میلین را از PNS (كه به سلولهای شوان Schwann cells معروفند) برداشته و در مغز یك بیمار ام اس كشت داده كه ببینند آیا این سلولها در سیستم مركزی اعصاب تولید میلین میكنند یا خیر برنامهریزی برای تحقیقات بیشتر بستگی به این آزمایش اولیه دارد.
کلمات کلیدی : عفونت;آسیب شناسی ام اس;نظافت

بازدید : 107 نفر
فرمت : doc
سایز : 16 کیلو بایت
صفحات : 26