دانلود تحقیق مكتب تربیتی امام خمینی (ره)
گروه فایل کاربردی
توضیحات :
فایل مقاله مكتب تربیتی امام خمینی (ره) یک فایل تحقیقی آموزشی با فرمت ورد میباشد که در قالب 50 صفحه تنظیم شده است و میتوانید از این فایل برای ارائه های کلاسی یا مطالعه شخصی استفاده نمایید. فایل قابلیت ویرایش و حذف و اضافه را دارد.
در ادامه بخشی از مقاله و مقدمه آن را آورده ایم تا مطالعه نمایید.
مقدمه
هر یك از مكاتب تربیتی بر نگرشی خاص از هستی و انسان مبتنی هستند و وجوه امتیاز هر یك از این مكاتب را باید در تفاوت نگرش آنها به هستی و انسان جستجو كرد. با رجوع به اندیشه هایی كه با عنوان مكتب تربیتی در روزگاری شهرت داشته اند، اهمیت و جایگاه دیدگاه های هستی شناختی و انسان شناختی نمایان می شود. در سایه آگاهی از دیدگاه مبنایی این مكاتب، درمی یابیم كه داوری ادیان الهی به ویژه اسلام درباره انسان منشأ وجود تفاوت هایی در مكتب های تربیتی دینی نسبت به دیگر مكاتب بشری است. دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوفان و عارفان و متكلمان و اخلاقیون، در مواضع گوناگونی آرای خویش درباره هستی و انسان را ابزار داشته اند و همواره به سبب ایمان به اسلام كوشیده اند كه در نظریات خود از تعارض با آموزه های قرآنی و روایی بپرهیزند.
این اندیشمندان، در عین پویش و كوشش عقلانی برای دستیابی به آرایی استوار. از منبع وحی و متون دینی نیز الهام گرفته اند و بی شك، تعالیم دینی در بنیان و پیكره نظام اندیشه ایشان جایگاهی اساسی داشته است.
در میان دیدگاه های عالمان مسلمان می توان آرایی كم و بیش مشابه و حتی یكسان را درباره جهان و انسان سراغ گرفت. مبدأ این شباهت و هماهنگی، تفكر دینی و تأثیر پذیری قرآنی ایشان است. البته گاه آرایی متفاوت و تصاویری به كلی ناهمسان از هستی و انسان نیز در میان این آراء دیده می شود. نكته شایان توجه این است كه اگر به تصویری كلی و جامع از نظام های فكری رایج میان عالمان مسلمان نظر كنیم، درخواهیم یافت كه بسیاری از امور مشابه در حقیقت تفاوتی بنیادین با یكدیگر دارند. این تفاوت تا بدان جاست كه حتی توحید- یعنی سنگ بنای دین و دین باوری- نیز در نزد ایشان تفسیری واحد ندارد، اگر چه همه موحدند. توحید یك عارف با توحید یك متكلم تفاوت بسیار دارد و حتی توحید فیلسوفان نیز با هم یكی نیست. فلاسفه مشایی و حكیمان متأله، به خدا و انسان و جهان یكسان نمی نگرند. این نكته درخور توجه، ما را به یك روش در شناخت آرا و تفكرات رهنمون می سازد و آن نگاهی جامع به نظریات اندیشمندان مختلف است.
برای دستیابی به دیدگاه تربیتی یك عالم، نمی توان به بررسی سخنان صریح او در وادی تربیت بسنده كرد، زیرا بسا مواردی كه معنای حقیقی آثار تربیتی تنها با شناخت بنیان های فكری او دریافتنی باشد. تلاش برای شناخت مكتب تربیتی امام خمینی (ره) نیز اگر بخواهد قرین توفیق باشد، باید از كاوش در مبانی انسان شناختی و جهان شناختی ایشان آغاز گردد. با آگاهی از این مبانی، جایگاه و اهمیت دیدگاه ها و توصیه های اخلاقی و تربیتی ایشان آشكار می شود.
پیش از ورود به بررسی دیدگاه های مبنایی امام خمینی (ره)، ذكر چند نكته لازم به نظر میآید.
1- در میان علمای مسلمان، فیلسوف تربیتی و مربی در اصطلاحی كه امروز رایج است وجود ندارد، در نتیجه نمی توان در ترسیم مكتب تربیتی هر یك از ایشان، به پاسخ هایی صریح درباره همه مسائل مطرح در تعلیم و تربیت دست یافت. به این تربیت باید كوشید پس از شناخت مبانی فكری آنها، با بررسی نظر تربیتی خاصی كه در برخی مواضع ابزار داشتهاند، به استنباط نظریات آنها در دیگر موارد پرداخت، تا از این رهگذر به تصویری نسبتاً جامع از مكتب تربیتی اندیشمند موردنظر دست یافت. طبیعی است كه این كوشش در تحقیقات مختلف، نتایجی كاملاً یكسان به بار نمی آورد.
2- دیدگاه های عالمان مسلمان درباره هستی و انسان را می توان به مكاتب كلامی، فلسفی، عرفانی و مكتب محدثین تقسیم كرد. در هر یك از این شاخه ها وجوه اشتراك فراوانی را در میان اندیشمندان می توان یافت، ولی این حقیقت مانع از آن نیست كه هر اندیشمند، در عین حال دیدگاهی خاص خود داشته باشد و یا اینكه در مواردی نظر او مشابه اندیشمندان حوزه ای دیگر باشد؛ مثلاً یك فیلسوف از جهاتی همچون عارفان بیندیشد و یا متكلمی از مرزهای فلسفه عبور كند.
3- با توجه به مطالب گذشته، محصور داشتن مكتب فردی امام خمینی (ره) در یكی از شاخههای فلسفی، عرفانی و یا فقهی دشوار است و اساساً شاید ویژگی مهم ایشان جمع سازوار و هوشمندانه ای است كه میان عناصری از فقه، فلسفه و عرفان پدید آورنده اند. عناصر اندیشه ایشان را می توان مورد بررسی تاریخی قرار داد و مبدأ و منشأ هر یك را شناسایی نمود، لكن نوشته حاضر در پی تحقیق تاریخی درباره این آرا و نظریات نیست؛ ولی در یك قضاوت كلی می توان دیدگاه های انسان شناختی و هستی شناختی ایشان را عرفانی قلمداد نمود. دستیابی به این منظور عرفانی برای ایشان با گذر از معبر فلسفه و به ویژه حكمت متعالیه صورت گرفته است و تجلی این نظر گاه در سطح اندیشه اجتماعی، پیوندی عمیق با فقه یافته است، به گونه ای كه نمی توان از تأثیر و تأثر فقه و عرفان امام (ره) بر یكدیگر چشم پوشید.
نكته اخیر در چگونگی شكل گیری دیدگاه های تربیتی ایشان بسیار با اهمیت است، زیرا آرا تربیتی حضرت اما (ره) همچنان كه از مبانی انسان شناختی و هستی شناختی جدایی ناپذیر است، از دیدگاه های حكومتی ایشان نیز غیرقابل تفكیك است و نظرهای حكومتی ایشان در نظریه ولایت فقیه- كه دیدگاهی فقهی است- عرضه شده است.
4- تعلیم و تربیت، به عنوان یك شاخه پژوهشی دانشگاهی مستقل، در پیشینه فرهنگی مسلمین جایگاهی ندارد؛ اگرچه فیلسوفان، عارفان و اخلاقیون به بخش های مهمی از مباحث فلسفه تعلیم و تربیت پرداخته اند. برای آنكه بتوان دیدگاه های یك اندیشمند را در قالب مسائل و مباحث امروزین فلسفه تعلیم و تربیت درآورد، بحث های تطبیقی بسیار مفید است. ولی در تحقیق حاضر- جز در مواردی كه مقایسه آرا ما را در فهم جایگاه و اهمیت یك نظر یاری می رساند- از مباحث تطبیقی خودداری خواهد شد.
«آزادی»
سخن از آزادی و مباحث دامنه داری كه درباره آن صورت پذیرفته، بیشتر معطوف به مفهوم اجتماعی و سیاسی آن بوده است. اگرچه فیلسوفانی به جستارهایی عمیق تر در خصوص ریشه های درونی آزادی در انسان نیز پرداخته اند، نظر به مفهومی كه امروزه از كلمه آزادی به ذهن متبادر می شود، توجه بسیاری از اندیشمندان معاصر به مفهوم اجتماعی این اصطلاح بوده است. ولی بی شك آزادی را در گستره ای وسیع می توان مورد بررسی قرار داد، برای این بررسی باید بر تعریفی از آزادی متكی بود و از ذاتیات این مفهوم آگاهی داشت.
آزادی را می توان جواز اعتباری اعمال قوه اختیار تعریف كرد. توضیح اینكه قوه اختیار در انسان امری است تكوینی؛ یعنی انسان چنان آفریده شده كه در طول زندگی از گزینش ناگریز است و به تعبیری، در انتخاب اختیار، مختار نیست. انسان مختار در اعمال قوه اختیار خویش به موانع و محدودیت هایی برمی خورد، بعضی از این محدودیت ها تكوینی است؛ بنابراین، گستره اعمال اختیار را محدود می كند. محدود بودن قوای جسمی و روحی و محیط طبیعی، حصارهایی تكوینی هستند كه انسان را محاصره نموده اند. نوع دیگری از محدودیت ها نیز وجود دارد كه به محیط اجتماعی باز می گردد. در محیط اجتماعی، برخورد و تزاحم انتخاب و اختیار افراد موانعی برای آنان پدید می آورد. هرگاه برای رفع تزاحم، قوانین و قواعد عرفی و حقوقی وضع شوند، مرزهایی غیرتكوینی یعنی اعتباری نیز مجال اعمال اختیار را تنگ می كنند. به این ترتیب، هیچ انسانی را نمی توان مطلقاً آزاد دانست، چرا كه همه انسان ها در تنگنای محدودیت های تكوینی و اعتباری محصورند.
بنابراین، همواره در آزادی، سخن از حدود و ثغور آن خواهد بود، زیرا نفی آزادی مطلق قولی است كه جملگی برآنند و هرآینه كسی در لفظ به آزادی مطلق انسان فتوا دهد، در مقام عمل بر فتوای خویش خط بطلان خواهد كشید. پیش از بحث درباره دیدگاه اسلام و امام خمینی (ره) در باب آزادی، چارچوبی را برای بررسی مطرح می كنیم.
آزادی انسان در افق روابط او قابل شناسایی است. این روابط را در چهار صورت می توان در نظر گرفت و آنگاه با معیاری واحد و برحسب شناختی كه از دو طرف رابطه داریم، محدوده آزادی شناخته می شود.
چهارگونه رابطه انسان از این قرار است:
رابطه انسان با خود. دیگران، طبیعت و خدا.
اكنون می توان پرسش از حدود آزادی را در خصوص هر یك از این چهار رابطه مطرح كرد.
پیش از طرح یك به یك این چهار رابطه، معیار واحدی را مطرح می كنیم. معیار مذكور در سایه شناخت غایت و هدف حیات انسان به دست می آید. در بیانی كلی می توان گفت: معیار ساری و جاری در هر چهار مورد این است كه هرگاه آزادی انسان در بكارگیری قوه اختیار خویش، در دستیابی به غایت وجودی او مفید باشد، انسان آزاد است. پس اگر هدف نهایی انسان قرب خداوند باشد، در هر محدوده ای كه آزادی موجب تقرب به خدا شود پذیرفته است و در محدوده هایی كه مانع و یا مخل حركت تقربی انسان شود پذیرفته نیست.
1- آزادی انسان در رابطه با خود:
مقصود از خود در اینجا، مجموعه جسم و جان انسان است؛ یعنی اعضا و اندام های بدن و مجموعه شناخت ها، عقاید و آرمان ها و احساسات هر فرد. انسان تكویناً چنان است كه میتواند جسم خویش را حفاظت كند یا نابود سازد. جسم خویش را بیاراید یا بیالاید، بنوازد یا بیازارد، بپروراند یا مهمل گذارد. آیا انسان با وجود این توانایی مجازا ست هر یك از دو سوی این راه ها را برگزیند؟
پاسخ این پرسش در مبانی انسان شناختی كه پیشتر گفته شد، یافت می شود. اگر انسان موجودی مخلوق، فقیر، هدفدار و مسئول است، هرگز چنین آزادی ای ندارد. آلودن، آزدن و نابودسازی بدن برای تقرب به خداوند به كار نمی آید، بلكه ابزار تلاش برای قرب به خداوند را از او می گیرد؛ بنابراین، تنها یكی از این دو راه را باید برگزیند.
آیا انسان مجاز است كه ذهن و احساس خود را در معرض هر پیامی قرار دهد؟ آیا مجاز است عقل و احساس خویش را به دست الكل، مواد مخدر، سكس و امثال آن بسپارد؟
با بیان فوق ممنوعیت این كار آشكار است و نیازمند توضیح نیست. با داشتن چنین نگرشی است كه مبارزه با مفاسد اجتماعی بی خوف و هراس ملامت ملامت گران، مورد توجه حكومت اسلامی قرار می گیرد.
2- آزادی در رابطه با دیگران:
آزادی در رابطه با دیگران همان گونه از آزادی است كه بیشتر مورد توجه فیلسوفان و جامعه شناسان بوده است و تحت عناوینی همچون آزادی عقیده و بیان مطرح شده است. در فرهنگ اسلامی نیز آموزه های گرانقدری در این خصوص وجود دارد. امام (ره) نیز در مواقع گوناگون بر آزادی بیان و عقیده تأكید كرده اند و محدوده های آن را مشخص نمودهاند[1].
همواره جوامع غیرالهی از مناسبات انسانی تبعیض آمیز رنج برده اند. در جوامع غیرالهی اراده و اختیار برخی از انسان ها به وسیله اراده و اختیار انسان هایی دیگر محدود می شود. در جامعه الهی اسلامی اختیار انسان ها در عرض یكدیگرند. تنها عاملی كه می تواند آزادی یك انسان را محدود سازد اراده تكوینی و تشریعی خداوند است. بنابراین محدود شدن حوزه عمل یك انسان توسط انسان دیگر تنها زمانی رخ می دهد كه انسان حاكم بر اساس منصبی الهی و در چارچوب شریعت به این محدودسازی مبادرت كند. فرموده امیرالمؤمنین علی علیه السلام «لاتكن عبد غیرك لقد خلقك الله حرا» بیانگر همین حقیقت است. انسان تنها بنده خداست و فقط زمانی مجاز به محدود ساختن خویش است كه عمل خود را بیرون از مرزهای تعیین شده از سوی خداوند بداند. پیروی از حكم دیگران بر هیچ انسانی روا نیست مگر آنكه حكم فرد دیگر در طول حكم خداوند باشد. بنابراین انسان در تنظیم روابط خود با دیگران باید نخست به رابطه خود و خداوند نظر كند. قلمرو رواط انسان با دیگران گسترده است، روابط خانوادگی، مقررات اجتماعی و آزادی های سیاسی، تماماً در این نوع از رابطه انسان قابل ارزیابی هستند. در هیچ یك از این عرصه ها انسان در عمل و عكس العمل خود مطلقاً آزاد نیست، زیرا او در خانواده و جامعه خویش تحقق خویشتن را میجوید. در نتیجه هر فرد می تواند فقط در جهت ایجاد خانواده، شهر و جامعه ای حركت كند كه از خود او موجودی متقرب به سوی حق می سازد، یعنی موانع صعود او به مقام بندگی را برمی چیند و محیط مناسب برای رشد او پدید می آورد[2].
نكته شایان توجه این است كه قرب به خداوند فقط هنگام تحقق جامعه ایده آل عملی نیست، بلكه هرگاه فرد در تحقق جامعه ایده آل به وظیفه خویش عمل كند، انسان متقرب الی الله است و به سوی هدف غایی خویش در حركت، و این رمز برابری انسان ها از حیث نسبتی است كه با كمال انسانی دارند. یعنی هر انسان در هر جامعه و در هر مقطع تاریخی میتواند هدف خویش را قب الهی در نظر بگیرد و به میزان تلاشی كه با توجه به شرایط محیطی صورت می دهد، به قرب حق نائل آید.
مبارزه و مشاركت سیاسی، مسئولیت پذیری، امر به معروف و نهی از منكر، قوانین احزاب، مدیریت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه و... اگر تماماً در چارچوب چنین نگرشی معنی شوند، تصویری اسلامی از این مضامین به دست خواهد آمد.
3- آزادی در رابطه با طبیعت:
محیط طبیعی انسان به اقتضای حكمت الهی برآورنده همه نیازهای اوست و اعمال قوه اختیار آدمی گاه موجب آسیب محیط طبیعی به گونه ای می شود كه تأمین نیازهای برخی از انسانها مختل می شود و حركت كمالی آنها با دشواری مواجه می گردد. اگر پیامد عملی در رابطه با طبیعت اختلال در نظام تأمین نیازها شود، آن عمل ممنوع و خارج از محدوده آزادی انسان است[3]. ضرورت حفظ محیط زیست وجوب تلاش برای باروری بیشتر طبیعت در همین مقوله قابل تبیین است.
4- آزادی در رابطه با خدا:
روابط انسان با خداوند را می توان در دو دسته تقسی كرد، رابطه معرفتی و رابطه عملی:
رابطه معرفتی= معرفت جویی انسان نسبت به خداوند و صفات او.
رابطه عملی= بندگی و اطاعت از پروردگار
کلمات کلیدی : مكتب تربیتی امام خمینی (ره) ، مقاله مكتب تربیتی امام خمینی (ره) ، تحقیق مكتب تربیتی امام خمینی (ره)
بازدید : 431 نفر
فرمت : Word
سایز : 28 کیلوبایت
صفحات : 50 صفحه